به نام خدا
شیوه های فرزند پروری
به بهانه گرامیداشت هفته خانواده
اگر برای یک سال نقشه می کشید ، گندم بکارید . اگر برای چند سال نقشه می کشید ، درخت بکارید... ولی اگر برای یک عمر نقشه می کشید ، به تعلیم و تربیت بپردازید .
والدین گرامی ! هر چه زودتر برای انجام وظیفه پدر و مادری خود برنامه ریزی کنید . اغلب گفته شده است که اعمال از کلمات گویاترند. همچنانکه فکر می کنیم برای فرزندان و خانواده مان چه می خواهیم ، داشتن طرحی همه جانبه در مورد چگونگی برقراری ارتباط با فرزندانمان نیز مفید واقع می شود . اگر می خواهیم فرزندانمان در بزرگسالی متکی به خود ، مسئول و موفق بار آیند ، شیوه پدر ومادری و فرزندپروری ما به آنان کمک می کند به چنین نتایجی دست یابند .
در بررسی شیوه های فرزند پروری، ابتدا ، جو عاطفی خانواده از ارتباط میان اعضا ، نظر افراد نسبت به مسائل مختلف ، احساسات و علایق آنان نسبت به هم ، چگونگی دخالت کردن یا عدم دخالت درکارهای یکدیگر و حس رقابت و همکاری بینشان مشخص می شود.
با توجه به ضرورت و اهمیت این موضوع ، در ادامه نگاهی به چند نوع از شیوه های فرزند پروری و تبعات آنها کرده و کار آمد ترین شیوه به والدین پیشنهاد می گردد.
- شیوه فرزند پروری مستبدانه (سخت گیرانه)
در روش فرزندپروری مستبدانه والدین سرد و طرد کننده اند . آنها برای اعمال کنترل فریاد می کشند ، دستور می دهند ، عیبجویی و تهدید می کنند . نگرش پدر ومادر اینست : این کار را انجام بده چون من ازتو اینطور خواسته ام! آنها برای فرزند خود تصمیم می گیرند و انتظار دارند تصمیم آنها بی چون و چرا اطاعت شود . اگر کودک مقاومت نشان دهد ، والدین مستبد به فشار و تنبیه متوسل می شوند.در چنین محیطی ، ترس و وحشت بر فرزندان غلبه دارد و شخصیت ، تمایلات و احتیاجات آنها در حد لزوم مورد توجه قرار نمی گیرد ، محبت کمتر دیده می شود ، والدین به فرزندان به چشم یک عضو قابل احترام نگاه نمی کنند ، در نتیجه آنان نیز احساس امنیت نکرده ، همیشه در حالت ترس ، تزلزل و تنفر بسر میبرند.
این والدین همیشه منتقد ، متوقع و تهدید کننده اند و با پاداش دادن و مجازات کردن ، در مقام سلطه جویی بر فرزندانشان اند . همچنین با دیدگاهی منفی ، قدرت تفکر و رویاهای آنها را به تمسخر می گیرند . این قبیل والدین دوست دارند تقریبا در مورد هر چیزی برای کودک تصمیم گیری کنند و غالبا در عقاید و تصمیم گیری ها و انتخاب دوستان آنها مداخله می کنند. هنگامی که آنها ناخوشنودند ،محبت خود را دریغ کرده وآن را به اطاعت کودک وابسته و مشروط می نمایند . کودکانی که در معرض این کنترل شدید روان شناختی قرار می گیرند ، مشکلات سازگاری زیادی نشان می دهند که رفتار های پر خاشگرانه استرس واضطراب ، کناره گیری و سرپیچی و ... را شامل می شوند.
فرزندان والدین مستبد ، مضطرب و ناخشنودند ، عزت نفس و اتکای به نفس آنها پایین است و وقتی با ناکامی مواجه شوند با خصومت و چرخاش شدیدتری واکنش نشان می دهند .
دختران نیز در این نوع خانواده ها گرچه به رفتار برون ریزی می پردازند ،اما به احتمال بیشتری شخصیت وابسته دارند ، به کاوش علاقه ای نشان نمی دهند و تکالیف دشوار آنها را بسادگی از توان می اندازد.
پسران این والدین در آینده برای بروز رفتارهای ضداجتماعی و غیر اخلاقی مستعدترهستند .
2- شیوه فرزند پروری مسامحه گرانه (آسان گیرانه)
والدینی که از روش فرزند پروری مسامحه گرانه استفاده می کنند مهر ورز و پذیرا بوده ، ولی متوقع نیستند. کنترل کمی بر رفتار فرزندان خود اعمال می کنند و به آنها اجازه می دهند در هر سنی که باشند خودشان تصمیم گیری کنند حتی اگر هنوز قادر به انجام این کار نباشند .
آنان آزادی بسیار در اختیار فرزندانشان قرار می دهند ، بدون این که مسئولیتی بخواهند .اما اجتماع محدودیت های زیادی ایجاد می کنند و از مردم انتظار دارد مسئولانه عمل کنند . نچه هایی که برایشان محدودیت هایی منظور نشده است ، در یادگیری این امر که در اجتماع چگونه رفتار کنند ، گرفتار مشکل می شوند .
اینگونه والدین بسیار سهل گیرند و به صورت غیر متعارف و بیش از حد نیازدر اختیار فراندانشان پول وسایر امکانات رفاهی را قرار می دهند و هر گونه امتیازی برای آنها قائل می شوند و به فرزندان نوجوان خود اجازه می دهند که هر ساعتی دوست داشتند به خانه باز گردند ویا با هر که مایلند مراوده کنند .
فرزندان والدین آسان گیر می توانند هر وقت بخواهند غذا بخورند و بخوابند و هر مقدار که دوست داشته باشند تلویزیون تماشا کنند . آنها مجبور نیستند طرز رفتار خوب را یاد بگیرند یا کار های خانه را انجام دهند ویا از قانون خاصی پیروی نمایند .گر چه برخی از والدین آسانگیر واقعا به این روش اعتقاد دارند ، بسیاری دیگر به توانایی خود در تاثیر گذاشتن بر رفتار فرزند خود اطمینان ندارند. این فرزندان تکانشی، سرکش و نافرمانند و در مقایسه با کودکانی که والدین آنها کنترل بیشتری اعمال می کنند ، بیش از حد پر توقع و به بزرگتر ها وابسته اند و در انجام تکالیف استقامت کمتری نشان می دهند .
دختران در این خانواده ها در معرض گمراهی وتباهی اخلاقی قرار می گیرند و پسران بی مسئولیت و مایل به بزهکاری و انجام خلافهای نمایشی بار می آیند .
- شیوه فرزند پروری بی اعتنا
در روش فرزند پروری بی اعتنا ، والدین پذیرش و روابط ظاهرا خوب را با کنترل کم و بی تفاوتی کلی نسبت به استقلال دادن ترکیب می کنند . والدینی که از این روش استفاده می کنند ، اغلب از لحاظ هیجانی کناره گیر و افسرده اند و به قدری در استرس و مشکلات خانوادگی غرق هستند، که وقت و انرژی کمی برای فرزندان خویش دارند . سبک تربیتی بی اعتنا ، در حالت افراطی ، نوعی بد رفتاری با کودک است که (غفلت) نامیده می شود . در صورتی که این نوع تربیت زود هنگام شروع شده باشد ، تقریبا تمام جنبه های رشد ، از جمله دلبستگی ، شناخت و مهارت های هیجانی و اجتماعی را مختل می کند . کودکان و نوجوانان این والدین، مشکلات متعدد ، از جمله خود گردانی هیجانی ضعیف ، مشکلات پیشرفت تحصیلی و رفتارهای ضد اجتماعی دارند .
دختران و پسران در این سبک تربیتی مدرسه گریز و جامعه ستیز بار می آیند.فقر عاطفی و عدم ثبات هیجانی نیز از مشکلات عمده آنهاست .
4-شیوه فرزندپروری مقتدرانه ( دموکراتیک )
روش فرزند پروری مقتدرانه ، موفقترین روش فرزند پروری است . والدین مقتدر ، صمیمی و دل سوز و نسبت به نیاز های کودک حساس اند . آنها رابطه ی والد –فرزندی لذت بخش و از لحاظ هیجانی خشنود کننده ای بر قرار می سازند که کودک را به سمت ارتباط نزدیک می کشاند . والدین مقتدر در عین حال ، کنترلی قاطع و معقول را اعمال می کنند ، آنها روی رفتار پخته تاکید دارند و برای انتظارات خود دلیل می آورند ، والدین مقتدر به تدریج استقلال مناسب به کودک داده، و به او اجازه می دهند در زمینه هایی که آمادگی دارد تصمیماتی بگیرد.
پرورش مقتدرانه مبتنی بر تساوی و احترام متقابل است. تساوی یعنی اینکه والدین و فرزندان در حرمت و ارزش انسانی برابراند. اگر چه ما دارای توانایی ها، مسئولیت ها و تجارب گوناگونیم. اما به عنوان انسان داری ارزش برابریم. روش مقتدرانه به فرزندان کوچک همان امتیازات فرزندان بزرگ یا والدین را اعطا نمیکند، اما در امتیازاتشان، ملاحضات برابر را منظور می کند. این بدان معنی نیست که بچه های کوچک در کلیه تصمیم گیری ها سهیم اند، بلکه بدان معنی است که والدین در تقابل مقتضی فرزندانشان را در تصمیم گیری شرکت می دهند. هدف روش مقتدرانه آن است که به بچه ها کمک کند با در نظر گرفتن محدودیتها و منظور کردن اختیارات در قالب محدودیتها، مسئولیت پذیر شوند.
فرزند پروری مقتدرانه یا دموکراتیک، عاقلانه ترین و انسانی ترین راه زندگی در بین افراد یک خانواده است.در چنین خانواده ای مبنا و ملاک کار، پیروی از روش عقلانی می باشد و امور زندگی از جمله تقسیم درآمد،تعیین مخارج، گردش و تفریح و بازی، ارتباط پدر و مادر با بچه ها و ارتباط بچه ها با هم، همه از روی سنجش و خرد صورت می گیرد. در خانواده دموکراتیک، همه اعضا با یکدیگر همکاری دارند و هر کس به تناسب امکان و توان خود برای تامین هدفها تلاش می کنند. همچنین در هر مورد امکانات خانواده در نظر گرفته می شود و هدفهای اساسی و با ارزش، که مصالح اعضای خانواده را با توجه به احتیاجات آنها تامین می کند، انتخاب میگردد.
فاطمه 5 ساله عادت دارد اسباب بازی ها و کتابهایش را این طرف و آن طرف بریزد. والدینش به آرامی به او می گویند تا آن حد بزرگ شده است که مسئول جمع آوری وسایلش باشد. آنان به او حق انتخاب می دهند: ( تو می توانی هر وقت بازی با هر یک از اسباب بازی هایت تمام شد آن را سر جای خودش قرار دهی، یا میتوانی قبل از شام همه آنها را جمع کنی ) اگر فاطمه تصمیم بگیرد که تا هنگام شام اسباب بازی هایش را جمع کند، همه چیز باید قبل از صرف غذا جمع آوری شده باشد اگر فاطمه فراموش کند و قبل از جمع آوری سر سفره بیاید، والدینش بسادگی خواهند گفت که او هنوز برای صرف شام آماده نیست.
چندین شب که شام خوردنش به تعویق بیافتد، متقاعد می شود که قبل از شام اسباب بازی هایش را جمع آوری کند. جو خانوادگی مقتدرانه، در عین محدویتها به بچه های کوچک آزادی اعطا میکند. در چنین جوی بچه ها می آموزند که تصمیم گیری هایشان به حساب می آید و توام با مسئولیت پذیری است.
چه چیزی فرزند پروری مقتدرانه را کارآمد می سازد؟
پژوهش های طولی نشان می دهد که فرزند پروری مقتدرانه به پختگی کودکان دارای خلق و خوی متفاوت کمک می کند. به نظر می رسد که فرزند پروری مقتدرانه ، یک موقعیت هیجانی برای تاثیر مثبت والدین به شیوه های زیر به بار می آورد :
* والدین صمیمی و دلسوز با اطمینان از معیار هایی که برای فرزندان خود تعیین می کنند الگوهایی برای رفتار خودگردان و اطمینان بخش می شوند.
* کودکان از کنترلی که منصفانه و معقول، نه توهین آمیز و خودسرانه به نظر می رسد، بیشتر تبعیت و آن را درونی می کنند.
* والدین مقتدر توقعاتی از فرزندان خود دارند و استقلالی به آنها می دهند که با توانایی کودکان در پذیرفتن مسئولیت رفتارشان متناسبند. این والدین به فرزندان خود اجازه می دهند تا بفهمند افرادی شایسته اند که می توانند خودشان کارهایی را با موفقیت انجام دهند و به این طریق به عزت نفس بالا و پختگی شناختی و اجتماعی آنها کمک می کنند.
* جنبه های حمایت کننده روش مقتدرانه، از جمله پذیرش، روابط خوب و کنترل منطقی والدین به کودکان کمک میکند تا از تاثیرات منفی استرس و فقر خانوادگی در امان بمانند.
* بطور کلی، وقتی که والدین صبورانه ولی قاطع مداخله کنند، به سازگاری مطلوب کمک کرده، زمینه را برای برقراری رابطه مثبت والد- فرزند آماده می کنند.
اکنون شاید بهتر باشدما شیوه فرزند پروری خویش را مورد بازبینی قرار دهیم ، و بخاطر داشته باشیم که فرزند ما میتواند از دانشی که هم اکنون آموخته ایم برای تربیت فرزندش بهره گیرد ، زیرا او فرزندش را همانگونه تربیت خواهد کرد که ما او را.....
موفق و سربلند باشید